English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3698 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criterion U مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
designs U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
design U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
config.sys U در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
collisions U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
twill _ U ان خواهد
that fauit will right itself U خواهد شد
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
the secret will open to me U خواهد گردید
he will go U خواهد رفت
it askes for attention U دقت می خواهد
he shall go U خواهد رفت
She wI'll gradually soften . U تدریجا" نرم خواهد شد
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
Its color wI'lll fade. U رنگش خواهد رفت
It wI'll clear up by morning . U تا صبح هواصاف خواهد شد
i know that he will come U من میدانم که او خواهد امد
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
the truth will out . <proverb> U یقیقت بر ملا خواهد شد .
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
Well what does he want now ? U خوب حا لاچه می خواهد ؟
It wI'll get us into trouble. U ما را به درد سر خواهد انداخت
The folwer wI'll die for want of water. U گل از بی آبی خشک خواهد شد
It wI'll overtake (befall) everyone. U دامنگیر همه خواهد شد
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
It wI'll prove to be to your disadvantage. U بضررت تمام خواهد شد
She wI'll regret it bitterly. U مثل سگ پشیمان خواهد شد
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. U بدجوری آبرویم خواهد رفت
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
Surely things wI'll turn out well for him in the end. U مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
It wI'll spoil my appetite . U اشتهایم راکور خواهد کرد
near work U کاری که نگاه نزدیک می خواهد
Sooner or later , he wI'll find out . U دیر یا زود خواهد فهمید
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
if he wishes to be a U اگرمی خواهد کسی بشود
He wI'll expedite our case. U اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
This book wI'll be a great success . U این کتاب خیلی گه خواهد کرد
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
She wI'll never realize this wish. U این آرزو بدلش خواهد ماند
he is sanguine of success U خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). U اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
He gave us to understand that he would help us. U او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
it will wear to your shape U بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
He threatened to thrash the life out of me . U تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
While the grass grows the cow starves . <proverb> U تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. U این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> U به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He who excuses accuses himself. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
confliction U برخورد
appulse U برخورد
clash U برخورد
ill favored U بد برخورد
collision U برخورد
intersects U برخورد
intersected U برخورد
intersect U برخورد
clashes U برخورد
clashed U برخورد
osculation U برخورد
collisions U برخورد
strikingly U برخورد
contacting U برخورد
contacted U برخورد
contact U برخورد
impacts U برخورد
striking U برخورد
attitude U برخورد
impact U برخورد
contacts U برخورد
attitudes U برخورد
incidence U برخورد
stop U برخورد
tangency U برخورد
reception U برخورد
receptions U برخورد
strikes U برخورد
criss-crossing U برخورد
strike U برخورد
criss-crosses U برخورد
criss-crossed U برخورد
criss-cross U برخورد
stopped U برخورد
approach U برخورد
approached U برخورد
approaches U برخورد
conflict U برخورد
conflicted U برخورد
conflicts U برخورد
stops U برخورد
stopping U برخورد
attention code U حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
On Thursday it will be variably cloudy [cloudy with sunny intervals] . U پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
restorationist U کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
probability of collision U احتمال برخورد
osculate U برخورد کردن
effective collision U برخورد موثر
elastic collision U برخورد کشسان
meeter U برخورد کننده
My pride was wounded ( hurt) . U به غیرتم برخورد
take the blade U برخورد شمشیرها
collision energy U انرژی برخورد
impact test U ازمون برخورد
collision frequency U فراوانی برخورد
collision rate U میزان برخورد
collision rate U نرخ برخورد
collision rate U سرعت برخورد
unsporting conduct U برخورد ناجوانمردانه
touche U اعلام برخورد
conflict of interest U برخورد منافع
jct U محل برخورد
fall on <idiom> U برخورد (بامشکلات)
conflux U همریزگاه برخورد
contiguity U برخورد تماس
inelastic collision U برخورد ناکشسان
impact strength U استحکام برخورد
impact sound U صدای برخورد
head on collision U برخورد رودررو
head oncollision U برخورد رویاروی
impact hardness U سختی برخورد
impact force U نیروی برخورد
chattered U برخورد کردن
impact factor U ضریب برخورد
intersection point U محل برخورد
zone of contact U محل برخورد
impact parameter U پارامتر برخورد
elastic collision U برخورد الاستیک
electron impact U برخورد الکترونها
impact effect U اثر برخورد
tilt U منازعه برخورد
tilts U منازعه برخورد
accessible U خوش برخورد
coincidence U تطبیق برخورد
meet U برخورد کردن
meets U برخورد کردن
greet U درود برخورد
crossing points U محل برخورد دو خط
affect U احساسات برخورد
crossing point U محل برخورد دو خط
greeted U درود برخورد
affects U احساسات برخورد
greets U درود برخورد
coincidences U تطبیق برخورد
chatter U برخورد کردن
impact U برخورد کردن
chattering U برخورد کردن
tolerates U برخورد هموارکردن
chatters U برخورد کردن
tolerate U برخورد هموارکردن
tolerating U برخورد هموارکردن
knock up U برخورد کردن
knock-up U برخورد کردن
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
2single gas
1he is reaching out to you
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2معنی جمله ی:مادرت صلاح تو را می خواهد
2معنی جمله ی:مادرت صلاح تو را می خواهد
0بسته بندی اجناس صادراتی به چه صورت خواهد بود؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com